Web Analytics Made Easy - Statcounter

ویلیام مک‌اَسکیل در تابستان ۲۰۲۲ کتاب آنچه به آیندگان بدهکاریم را منتشر کرد. از ایلان ماسک و جف بزوس گرفته تا نشریاتی چون نیویورک تایمز، تایم و گاردین آن را تحسین کردند. حرف اصلی کتاب این است که اولویت اخلاقیِ زمانۀ ما «بلندمدت‏‌گرایی» و پروژه‏‌های بلندپروازانه‌‏ای مثل استعمار مریخ و متاورس است. میلیاردرهای سیلیکون‏‌ولی هم می‌‏گویند «بلندمدت‏‌گرایی» آن‌قدر مهم است که می‌‏شود از بحران‌‏های احتمالیِ آیندۀ نزدیک چشم‌‏پوشی کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما «بلندمدت‏‌گرایی» دقیقاً چیست و آیا واقعاً غول‏‌های اقتصادی و فناوری جهان می‌‏توانند مشکلات آیندۀ بشر را حل کنند؟

پاریس مارکس، نیواستیتسمن— به قرن گذشته که نگاه می‏‌کنیم، نظرمان دربارۀ انسان‏‌هایی که پیش از ما زیسته‌اند و دنیایی که برای ما باقی گذاشته‌اند چیست؟ هر روزِ عمرمان را شاهد جنگ و نسل‌‏کشی هستیم ـ تازه اگر مشکلاتی را که قبلاً به وجود آورده‌‏اند و امروز با آن‏‌ها روبه‌رو هستیم ندیده بگیریم. ولی پیشرفت‏‌های غرورآفرین هم هستند، مثل مبارزۀ مداوم برای گسترش حقوق و آزادی‌های مردم. ویلیام مک‌اسکیل، فیلسوف اسکاتلندی ۳۵ساله و نویسندۀ کتاب آنچه به آیندگان بدهکاریم که در سال ۲۰۲۲ منتشر شد، می‏‌گوید مرحلۀ بعدیِ جنبشِ حقوق مدنیْ پاسداشتِ حقوق «آیندگان» است ـ البته نه‌فقط مردم قرن بعد، بلکه همۀ کسانی که میلیون‌ها سال بعد در این جهان خواهند زیست.

مک‌اسکیل چهرۀ شناخته‌شدۀ «بلندمدت‌گرایی» 1 است. او معتقد است «تأثیر مثبت بر آیندۀ بلندمدت یکی از اساسی‏‌ترین اولویت‌‏های اخلاقیِ زمانۀ ماست» و «بلندمدت‏‌گرایی» مستلزم آن است که بپذیریم کسانی که هنوز به دنیا نیامده‌اند «ارزششان، به‌لحاظ اخلاقی، اصلاً از مردم نسل فعلی کمتر نیست». این مطلب به نظر منطقی است. امروزه افراد در سیاست، کسب‌وکار و اقتصاد به پیامدهای بلندمدت اقدامات فعلی‌‏شان اهمیت نمی‌‏دهند و به‌جای آن برای انتخابات چند سال بعد یا گزارش‌های درآمدی سه‏‌ماهه مهیا می‌شوند. اگر بخواهیم با چالش‌های جمعی، از فقر جهانی گرفته تا گرمایش اقلیمی، مقابله کنیم باید در مقیاس زمانیِ بلندتری فکر کنیم.

بااین‌همه، بلندمدت‌گرایی و تفکر بلندمدت یکی نیستند. برخلاف اطمینان‏‌خاطری که مک‌اسکیل به ما می‌دهد، ارزش‌هایی که او از آن‌ها طرفداری می‌کند می‌توانند هم برای مردم امروز و هم برای کسانی که بعد از ما می‌آیند عواقب ناگواری داشته باشند. تعجب ندارد که برخی از قدرتمندترین افراد دنیا به طرح کلیِ جهان‌بینی‌ای که او ترسیم کرده متوسل می‌شوند و میلیاردها دلار برای گسترش نفوذ این عقاید در کرسی‌های قدرت‌های سیاسی و تجاری سرمایه‌گذاری می‌کنند. برای نمونه، ایلان ماسک کتاب مک‌اسکیل را تبلیغ کرده و گفته «این کتاب همخوانی نزدیکی با اصول فکری من دارد». ولی، برای افرادی که خارج از این قشر خاص هستند، بلندمدت‌گرایی و جامعۀ نوع‌دوستِ کلی‌تری که از دل آن بیرون می‌آید چیز دندان‌گیری برای عرضه ندارد.

از زمان انتشار کتاب آنچه به آیندگان بدهکاریم در سپتامبر سال ۲۰۲۲، نشریات مهمی مانند نیویورک تایمز، مجلۀ تایم و گاردین با پویش‏‏‌های بازاریابی کاملاً هماهنگ، که به‌خوبی هم از حمایت‌های مالی برخوردار شده بودند، پوشش خبری قابل‌‏توجهی را به راه انداختند، نه‌فقط برای فروش کتاب، بلکه برای خوراندن ایدۀ بلندمدت‌گرایی به عموم مردم. همچنین، افراد برجسته‏‌ای مثل روتخر برگمان، تاریخ‌نگار هلندی که مک‌اسکیل را «یکی از مهم‌ترین فیلسوفان زندۀ امروزی» نامیده، این کتاب را معرفی کرده‏‌اند.

درهرحال، این ایده که رفاه آیندۀ بشریت منوط به پذیرش بلندمدت‌گرایی است با مشکلات جدی روبه‌روست. کلاه خودتان را قاضی کنید که آیا زندگی یک انسان زندۀ امروزی، به‌لحاظ اخلاقی، با زندگی فرضیِ کسی که تازه یک میلیون سال بعد می‌خواهد در این دنیا زندگی کند برابر است؟ بعد، آن را کنار این فرض بگذارید که ممکن است هزاران میلیارد نفر بیشتر از انسان‌های امروز در آینده زندگی کنند. حال، آیا باید منابع محدودمان را در جهت بهبود زندگی هشت میلیارد انسان زندۀ امروزی بسیج کنیم یا بگذاریم بسیاری از آن‌ها رنج بکشند تا بخت ما برای ازسرراه‌برداشتن «مخاطرات وجودی‌ای» که ممکن است مانع از به‌دنیاآمدن هزاران میلیارد انسان آینده بشوند به حداکثر برسد؟ پاسخ این پرسش برای بلندمدت‌گرایان و خیّرین میلیاردرشان بسیار ساده است.

فیلسوفان بلندمدت‌گرایی همچون مک‌اسکیل خودشان را متکبرانه از پیامدهای پروژۀ سطح‌بالای برنامه‌ریزی آینده جدا می‌کنند و مانند نسخه‌هایی واقعی از شخصیت هری سِلدُن عمل می‌کنند. هری سلدن یکی از شخصیت‌های مجموعه‌کتاب‌های آیزاک آسیموف به نام بنیاد2 بود که تقلا می‌کرد آیندۀ بلندمدت بشریت را راهبری کند. مک‌اسکیل نیز، به سهم خود، از نوعی فایده‌گرایی نگران‌کننده جانب‌داری می‌کند که «ارزش میانگین» 3بالقوۀ طرح و برنامه‌های آینده را کمّی‌سازی می‌کند، آن هم بر مبنای شادکامی آیندگانی که چه‌‏بسا وجودشان وابسته به تصمیمات امروزی ما باشد. مک‌اسکیل فردی دانشگاهی است که دکتری‌اش را از آکسفورد گرفته و استاد راهنمایش هم جان بُرومِ اقتصاددان بود، کسی که بعدها به‌سمت فلسفه رفت و فیلسوف شد. مک‌اسکیل از محاسبات زمخت اقتصاد به‌عنوان حربه‌ای علیه کل گونۀ بشریت استفاده می‌کند.

مک‌اسکیل با این کار به نتایجی دردسرساز می‌رسد. مهم‌تر از همه، او اصل «نتیجه‌گیری نفرت‌انگیز»4 را تأیید می‌کند که می‏‌گوید، به‌جای اینکه به جمعیت کوچکی اولویت دهیم که زندگی‌های رضایت‌بخش‌تر و پرطراوت‌تری داشته باشند، باید تعداد انسان‌هایی را که در آینده به دنیا می‌آیند به حداکثر برسانیم، هرچند رفاه زیادی هم نداشته باشند. مک‌اسکیل با استدلال‌هایی که یادآور نظرات ایلان ماسک‌اند بیان می‌کند که بایستی ما انسان‌ها فرزندان بیشتری بیاوریم (در حال حاضر، خودِ ایلان ماسک دَه فرزند دارد) و باید کل کیهان را مستعمره کنیم تا فضا برای گسترش گونۀ بشری مهیا باشد. برای مک‌اسکیل به‌وجودآمدن هزاران میلیارد انسان آینده، تا‌ زمانی‌که افق بلندمدت خدشه‌دار نشود، بی‌نهایت حائز اهمیت است، حتی اگر در کوتاه‌مدت به قیمت ایجاد بحران‌ها، مصیبت‌ها و مرگ انبوهی از انسان‌ها باشد. حتی لازم نیست این موجودات آینده، مطابق درکی که فعلاً از خودمان داریم، انسان باشند.

مک‌اسکیل، مانند دیگر حامیانش در سیلیکون‌ولی، با آغوشی باز جبرانگاری فناوری5 را می‌پذیرد و می‌گوید «توسعۀ فناوری تهدید‌ها و فرصت‌های جدیدی را برای بشریت پدید می‌آورد». فرض پشت این حرف‌ها ایدۀ هوش جامع مصنوعی6 است، ایده‌ای که می‏‌گوید رایانه‌ها قطعاً به ظرفیت‌های هوشمند انسان می‌رسند یا از آن پیشی می‌گیرند (که البته به نظر متخصصان منتقد این حوزه تحقق این ایده به‌هیچ‌وجه مسلم نیست). مک‌اسکیل صحنه را این‌طور ترسیم می‌کند که گسترش و ژرف‌تر‌شدن هوش جامع مصنوعی طیف گسترده‌ای از پیامدها را به دنبال دارد و یکی از این پیامدها این است که حتی اگر همۀ انسان‏‌های واقعی از بین بروند، «عامل‌های هوش مصنوعی، احتمالاً برای میلیاردها سال بعد، تمدن را پیش می‏‌برند». مک‌اسکیل در کتابش فقط گریزی به این بازتاب ویران‌شهری می‌زند، اما بلندمدت‌گرایانی مانند نیک باستروم عموماً از این چشم‌انداز تراانسان‌گرایانه طرفداری می‌کنند. باستروم کسی است که مؤسسۀ آیندۀ بشریت را در دانشگاه آکسفورد برپا کرده و بیشترِ این سنخ تفکرات از آنجا آب می‌خورد.

از مک‌اسکیل پرسیده‌اند چرا در کتابش قدری بیشتر به موضوع گردهم‌آوردن انسان‌ها و ماشین‌ها در قالب «ذهن‌های دیجیتال» نپرداخته، و او در پاسخ گفته «فکر می‌کنم موضوع بسیار مهمی است، اما فضای زیادی برای پرداختن به آن نداشتم». امیل پی تورس، فیلسوف و تاریخ‌نگار، مطلب را روشن می‌کند و می‌گوید این سخن معطوف به این فرض بلندمدت‌گرایان است که «درصدد هستیم شبیه‌سازهای رایانه‌ای وسیعی را پیرامون ستارگان ایجاد کنیم تا خیل کثیری از مردم، که تعدادشان از شمارش خارج است، بتوانند درمجموعْ زندگی مطلوبی در محیط‌های واقعیت مجازی داشته باشند». مک‌اسکیل با همکاری شخص دیگری در سال ۲۰۲۱ مقاله‌ای نوشت و در آن استدلال کرد ممکن است، در آینده، ۱۰۴۵ [ده به توان چهل‏و‏پنج] نفر از این افراد دیجیتال فقط در کهکشان راه شیری وجود داشته باشند و آن‌ها، به‌لحاظ اخلاقی، با انسان‌های زندۀ امروزی برابرند. پس نباید تعجب کنیم که چرا این‏‌ها را در کتابش نیاورده، زیرا حرف‏‌هایی مضحک‌اند و بیانگر انقطاع ایدۀ بلندمدت‌گرایی از انسانیت‌ هستند.

حدوداً از دهۀ پیشین، میلیاردرهای سیلیکون‌ولی ما را مجذوب تصورات خودشان از آیندۀ دور گونۀ بشری کرده‌اند. ایلان ماسک می‌‏خواهد که سیارۀ مریخ را به‌عنوان نخستین گام به استعمار خود درآوریم تا «نور آگاهی» را فراسوی سیارۀ خودمان بگسترانیم. جف بیزوس می‌خواهد روزی را ببیند که یک تریلیون آدم در سکونتگاه‌های فضایی شناورند تا مبادا در کرۀ زمین بر اثر «رکود و جیره‌بندی» هلاک شویم. بلندمدت‌گرایان نقشه‌هایی را که خودشان شیفتۀ آن هستند با رنگ و لعابی به‌ظاهر اخلاقی و علمی بزݩݩَک می‌کنند.

لب کلام مک‌اسکیل مفهوم «فروبستگی ارزش»7است. او ادیان بزرگ جهان را مثال می‌‏زند که چطور ارزش‌های مدنظر پیروانشان، در طول سالیان دراز، تأثیر شگرفی بر مسیر پیشرفت انسانی گذاشته است. مک‌اسکیل بیان می‌کند که بلندمدت‌گرایان هم باید از این تاریخ درس بگیرند تا بتوانند ارزش‌های بشریت را در آینده سروشکل دهند. او می‏‌گوید بلندمدت‌گرایان باید در انجام این کار تعجیل کنند، زیرا زمانی‌که هوش جامع مصنوعی ظهور کند، رایانه‌های ذی‌شعور ارزش‌های آن زمان را نهادینه می‌کنند و، پس از این کار، تغییر آن‌ها بسیار دشوارتر می‌شود. گذشته از اعتبار قابل‌‏تردید نظرات این افراد، ارزش‌های مدنظر آن‌ها چه هستند؟

مک‌اسکیل، در کتابش، به نظرات مختلفی اشاره می‌کند که درواقع دال بر عدم توانایی او در توجه به چالش‌های مادی‌ای‌ است که مردم در زندگی‌هایشان با آن‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کنند. هنگامی‌که بحث لزومِ ساختن «جهانی» می‏‌شود که «از نظر اخلاقیْ تجربی» است، می‌‏گوید بهترین راه رسیدن به این جهان رؤیای هذیان‌‏گونه و آزادی‌خواهانۀ شهرهای اساسنامه‌ای8 است. این شهرها حوزه‌های قضایی‌ای هستند که قوانین و ساختارهای حکمرانی‌شان فراتر از اختیارات دولتی است. در این خصوص، مک‌اسکیل این‌طور می‌گوید: «تقریباً برای هر ساختار اجتماعی‌ای که در نظر آوریم، می‌توانیم یک شهر اساسنامه‌ای را بر اساس ایدۀ آزادی‌خواهی بنا کنیم». همچنین، او در کتابش این پرسش را مطرح می‌کند که چرا دولت‌ها نمی‌گذاشتند شهروندانْ خودشان واکسن کووید ۱۹ را در «بازار آزاد» خریداری کنند. علاوه بر این موارد، او می‌پندارد زوج‌ها محاسبات پیچیده‌ای می‌کنند که آیا فرزندآوری منطقی است یا خیر، و بیان می‌کند مردمان کشورهای ثروتمند، «به‌خاطر کار و مشغولیت‌های دیگر»، فرزندان کمتری به دنیا می‌آورند و در نظر نمی‌گیرند که این کارشان منجر به رکود درآمد‌ها و دشوارشدن تهیۀ مسکن کافی می‌شود.

نظریۀ تغییرِ مک‌اسکیل که فرضیات بی‏ربطِ خواصِ حوزۀ فناوری را بازگو می‌کند با جهان‏‌بینیِ‏ این خواص هم موافق است. او به‌درستی استدلال می‌کند که انتخاب‏‌های مربوط به مصارف شخصی نمی‌تواند مسئلۀ تغییرات آب‌وهوایی را حل‌وفصل کند. ولی بعد فراتر می‌رود و می‏‌گوید چنین فعالیت‌هایی حتی ممکن است منجر به نتایج معکوس شود. به‌زعم مک‌اسکیل چارۀ کار را باید در اقدامات بشردوستانه جست. برای نمونه، او می‏‌گوید گیاه‌خواری و کاهش مصرف پلاستیک مبتنی بر تصوری غلط از چارۀ مسئله بوده و بسیار مؤثرتر است اگر مردم به سازمان‌ها و خیریه‌هایی که از دغدغه‌هایشان دفاع می‌کنند کمک‌ مالی بدهند. او می‌گوید «برای حل‌کردن مسئلۀ تغییرات آب‌وهوایی باید شرکت‌هایی مثل شرکت نفت و گاز شل تعطیل شوند» به‌جای اینکه در مصارف شخصی‏‌مان تجدیدنظر کنیم. در وهلۀ نخست، انگار او با فعالان اقلیمی در یک جبهه است. آیا او به‌دنبال ملی‌سازی صنایع یا نوعی اقدام دولتی برای حذف تدریجی سوخت‌های فسیلی است؟ نباید زود قضاوت کرد، چراکه راه جایگزین او برای رسیدن به هدفْ «اهدای کمک‌های مالی به سازمان‌های غیرانتفاعی تأثیرگذار» است.

این طرز تفکر در قلبِ مفهوم نوع‌دوستیِ اثربخش جای دارد که شالودۀ بلندمدت‌گرایی را شکل می‌دهد. این ایده به مذاق کسانی چون بیل گیتس خوش می‌آید که از ثروت هنگفت خود استفاده می‌کند تا بر سلامت، آموزش و دیگر سیاست‌ها اثر بگذارد و آن‏‌ها را با دیدگاهش دربارۀ روش حل مشکلات جهانی از طریق بازار آزاد همخوان کند. بیل گیتس، سال ۲۰۰۷ در دانشگاه هاروارد، بیان کرد «اگر بتوانیم راهبردهایی دست‌وپا کنیم که نیازهای فقرا را به شیوه‌هایی برآورده کند که برای کسب‌وکارها سود و برای سیاست‌مداران رأی فراهم کند، به راهی پایدار برای کاهش نابرابری در جهان دست یافته‌ایم». باوجوداین، طرفداری او از حقوق مالکیت معنوی، در کنار دیگر چیزها، بخش‌هایی از جهان به‌ویژه آفریقا را از دسترسی به واکسن کووید ۱۹ بازداشته است. به‌علاوه، نوع‌دوستیِ اثربخش برای آن دسته از ثروتمندان نیز سودمند است که می‌گویند، حتی در چنین شرایطی که نابرابری به سطوح بی‌سابقه‌ای رسیده و تعداد روزافزونی از مردم به بانک‌های غذا9 روی می‌آورند و زندگی خفت‌باری دارند، نباید از دارایی‌های هنگفت آن‌ها -که دائماً هم زیاد می‏‌شود- مالیات بگیریم. این جماعت نوع‌دوست ادعا می‌کنند باید اموالشان را حفظ کنند تا بتوانند بخشی از آن را به سازمان‌هایی اهدا کنند که علی‌الظاهر می‌خواهند دنیا را به جای بهتری برای زیستن تبدیل کنند، بی‌آنکه ثروت یا قدرت این اَبَرثروتمندان تهدید شود.

تردیدی نیست که باید دربارۀ آن دسته از ساختارهای اجتماعی و اقتصادی که به بحران‌های اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطیِ تشدیدشونده‌ دامن می‌زنند بازنگری کنیم، اما در فلسفۀ خطرناکِ مک‌اسکیل و هم‌مسلکان نوع‌دوستش، که به‌خوبی هم حمایت مالی می‌شوند، راه‌حلی برای این مسائل یافت نمی‌شود. کتاب آنچه به آیندگان بدهکاریم نه‌تنها رهنمون مناسبی برای آینده‌ای بهتر نیست، بلکه نشانه‌ای است از ایدئولوژی خطرناکی که سپهر اندیشۀ غرب را فرمان‌بری می‌کند.

بلندمدت‌گراییْ رؤیایی فن‌سالارانه است که می‏‌خواهد به برخی از ثروتمندترین افراد جهان، مطابق میل و هوسشان، امکان برنامه‏‌ریزیِ آیندۀ دور بشریت را بدهد. بلندپروازی احمقان‌ه‏ای خواهد بود اگر با میلیاردها انسان طوری رفتار کنیم که گویی پیاده‌نظام‌های این مباشران میلیاردرِ ایزدگونه‌اند که ثروت‌های غیرقابل‌تصوری می‌اندوزند و پیوسته در پیِ شیوه‌هایی هستند تا دلیلی برای سلطۀ خود بتراشند. ما به خودمان و آیندگان مدیونیم و باید جلوی این کار را بگیریم.‌‌‌

منبع: ترجمان

منبع: فرارو

کلیدواژه: میلیاردرها بلندمدت گرایی داشته باشند زندۀ امروزی ایلان ماسک انسان ها سال بعد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۰۸۷۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

راهبردهای علمی و علمی امام صادق(ع) در مقابله با سطحی نگری فکری و عمل گرایی افراطی

حجت الاسلام حمید احمدی عضو بعثه مقام معظم رهبری و مدیر کمیته فرهنگی آموزشی اربعین در گفت وگو با خبرنگار آنا درباره فعالیت‌های علمی و عملی امام صادق(ع) گفت: امام جعفر بن محمد (۱۴۸- ۸۳ه. ق) در بحرانی‌ترین اوضاع جهان اسلام؛ در شرایط شکل گیری جنبش عباسیان و سقوط دولت امویان، امامت و رهبری شیعیان را برعهده داشت.

وی ادامه داد: شخصیت ممتاز علمی‌ و اخلاقی عصر خود، مرجعیت علمی، فکری و اخلاقی مسلمانان و شیعیان، تکمیل کننده نهضت علمی و فرهنگی امامان پیشین و نیز بنیان‌گذار مکتب جامع حقوقی و فقهی و فکری و فرهنگی شیعه است. شیخ مفید اندیشمند بزرگ اسلامی می‌نویسد: در میان علمای اسلام از کسی به اندازه امام صادق علیه‌السلام حدیث نقل نکرده‌اند. (الاختصاص، ص۱۶۶) از امام صادق علیه‌السلام افزون بر علوم حدیث و فقه، در دیگر مسائل علمی و سیاسی و فرهنگی نیز معارف ارزشمندی به یادگار مانده است.

مدیر کمیته فرهنگی آموزشی اربعین آغاز امامت آن حضرت را آغاز دوران جدیدی در تاریخ شیعه به شمار آورد و ادامه داد: این دوران فرصت مناسب برای بیان قواعد این مذهب و انسجام آن پیش آورد؛ چرا که این دوره، هم از جهت سیاسی و هم از نظر فرهنگی، در خور توجه بود. از نظر سیاسی، این دوره عصر انتقال حکومت از بنی امیه به بنی‌عباس است. در واقع این نزاع مقداری از فشار‌ها وارده بر امام و شیعیان را در مقطعی فروکاست.

وی بیان کرد: با این همه نباید در این دوره از پیچیدگی اوضاع و وقوع بسیاری از حوادث تاریخی، نهضت‌های خشونت آمیز، که نتایج طبیعی فعالیت‌های مختلف ذیل جریان‌ها و تلاش‌های انقلابی و نیز مواضع غیر‌اصولی و سازش‌کارانه اهل حدیث و توجیه‌گران بود، غافل ماند.

جهاد گسترده فکری و فرهنگی امام صادق در مقابل غلات و ملحدان

حجت الاسلام احمدی با تاکید بر جنبه فرهنگی گفت: از حیث فرهنگی، دورانی بود که بیشتر علوم اسلامی از جمله فقه و حدیث تدوین و منتشر شد و علم کلام نیز که بنیان گذاران آن تحت تأثیر علوم یونانی بودند، مجال بروز یافت. امام صادق علیه السلام در چنین موقعیت و فرصتی برای تبیین و ترویج و رشد معارف و علوم مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام و از سویی دیگر در صیانت از آن در برابر سایر فرق همانند غُلات و ملحدان و ظاهرگرایان و عمل‌گرایان افراطی به جهاد گسترده فکری و فرهنگی دست زد.

وی با بیان اینکه هنگامی که جامعه در ساحت فرهنگ و اندیشه دچار چالش و بحران است، عالمان و راهبران جامعه در مقابله با آن نیز ناگزیر به استفاده از سلاح فکر و فرهنگ هستند، اظهار داشت: امام صادق علیه‌السلام، این جهاد بزرگ را هوشمندانه و بر پایه قواعد و با اتخاذ راهبرد‌های عالمانه و کارآ طراحی و به پیش برد. چون که حرکت و تلاشی به بار خواهد نشست که بر قواعدی استوار و بر اندیشه عمیق و درست بنا گردد و آغاز کند.

عضو بعثه مقام معظم رهبری راهبرد اول را تشریح کرد و گفت: حفظ و رسمیت بخشی سرمایه‌های ارزشمند معنوی و انسانی که از مدرسه امامان علیهم‌السلام در اختیار داشت که این سرمایه رهاورد نهضت خونین و الهی حضرت سیدالشهدا علیه السلام و نهضت فکری و فرهنگی امامان قبل از خود بود. راهبرد دیگر امام که بسیار هوشمندانه و با درک درست شرایط و آینده‌نگری خردمندانه اتخاذ و به اجرا گذاشت، قدرت بزرگ ایجاد شده متمرکز را متکثر و در شهر‌های کانونی به صورت شبکه‌ای نظامند و منسجم پراکنده ساخت تا هم هنگام مواجهه با تهدید همه این سرمایه ارزشمند، آسیب نبیند و هم عقبه‌ها و امتداد این قدرت را در عمق جامعه بگسترانند. به بیان جامعه شناسان قدرت پراکنده در صورتی که منسجم شوند و با لبه‌های اجتماع گره بخورند، می‌توانند طوفانی به راه بی‌اندازند و جنبش‌های بزرگ و عمیقی را خلق کنند.

حجت الاسلام احمدی ادامه داد: در راستای همین راهبرد امام عالمانی از شاگردانش به تدوین رساله‌ها و کتب در مسائل مختلف علوم اسلامی روی آوردند. همانند محمد بن نعمان احول که از بلندپایگان و شاگردان امام صادق علیه‌السلام و از اصحاب امام کاظم علیه السلام آسا. وی صاحب چند اثر در بحث امامت است. امام با استناد به حدیث نبوی که فرمودند: " قیدوا العلم " علم و دانش را با نوشتن به بند بکشید، به شاگردان و اصحاب خود توصیه می‌کردند که دانش خویش را مکتوب کنند. امام در بیانی فرمودند: از‌نوشته‌های خود نگهداری کنید، زیرا به زودی به آن نیازمند می‌شوید.

وی با اشاره به راهبرد امام صادق علیه‌السلام در مبارزه با اندیشه‌های سطحی و عمل‌گرایی افراطی گفت: امام در این راهبرد، هم مبارزات‌ایجابی را در پیش گرفت و هم به جهاد سلبی اهتمام ورزید. عشق مفرط در کنار سطحی نگری و جهل، دفاع بد از دین و آیین و فرهنگ دینی، تن دادن به تفاسیر و قرائت‌های دانشمندان بی‌بهره از علوم آل‌الله و موقعیت نشناسی برخی خواص و عالمان در طرح معارف متعالی دینی و نیز عدم درک درست برخی معانی بلند دینی و منزلت امامان معصوم، سبب پیدایش و ظهور عقیده‌های انحرافی مثل غُلُو شد.
عضو بعثه مقام معظم رهبری ادامه داد: پیروان این اندیشه مسلمانانی سطحی نگر بودند که با وجود دوستی و محبت به اهل بیت علیهم‌السلام از گوهر دین بهره‌ای نبرده بودند. اعتقاد به الوهیت امام و نظریه تناسخ و تشبیه و امثال آن رهاورد این نوع دین‌داری بود که در عصر امام صادق علیه‌السلام رو به فزونی بود.

حجت الاسلام احمدی اضافه کرد: امام با تبیین و دفاع منطقی و عقلانی از نظریه امامت و جایگاه امام در جامعه، عموم مردم را از ارتباط با آنان منع کرد و عالمان را به اندیشه ورزی و برخورد‌های عالمانه برای مقابله با آنها فراخواند. دوری از مناسک و عدم تقید به عبادات شرعی، خطر و تهدید جدی برای جامعه شیعیان محسوب می‌شد که مبارزه با آنانی که مدعی محبت سرسختانه به امام بودند، جز از امام با یک تلاش گسترده و عالمانه و درک درست ممکن نبود.

وی ادامه داد: در کنار این دیدگاه افراطی حاصل سطحی نگری، عمل‌گرایان افراطی که عمدتاً از گروه‌های شیعی بودند، نیز جنبش‌هایی را در مبارزه با حکومت و صاحبان قدرت سیاسی به راه انداخت که اساس نظریه‌شان، به کانونی و محوری بودن قیام مسلحانه در راست دینی و خلوص ایمانی تلقی می‌شد. همانند جنبش‌های متعدد علویان که قیام به شمشیر، شرط ایمان شمرده می‌شد.

امام صادق (ع) با رعایت اصل تقیه، مبارزات بی‌ثمر را نفی کردند

حجت الاسلام احمدی با اشاره به اینکه امام با نفی مشروعیت حکومت‌ها با رعایت اصل تقیه، مبارزات بی‌ثمر را نفی کردند و تایید نکردند، اظهار داشت: چنان‌چه در مقابل انتقاد منصور عباسی از امام در بحث جنبش علویان فرمودند: این حرکت مورد حمایت مردم نیست. جنبش‌هایی که گاه آلت فعل دشمن قرار می‌گرفتند و یا باعدم ملاحظه شرایط سیاسی و اجتماعی، باعث هدر رفت سرمایه انسانی شدند. امام به جد با تبیین مواضع مکتب اهل بیت، شیعیان را از فرو افتادن در دام آنان دور نگه داشت. چنان‌چه خود در هنگام قیام نفس زکیه از مدینه خارج شدند و به منطقه فُرع در راه مدینه به مکه رفتند و تا پایان قیام در آن‌جا ماندند.

وی ادامه داد:این راهبرد‌های امام منتج به این شد که باید به عالمان آل محمد و شاگردان معتمد ایشان اقتدا کرد. فرهنگی را بنا نهاد که راه و طریقت مکتب اهل بیت علیهم‌السلام، راه اعتدال و تمسک به سیره و روش و اندیشه امامان، دال مرکزی آن است و این فرهنگ با جهاد علمی و فکری، امام باعث حفظ گوهر معنوی دین و اساس دیانت محمدی شد؛ و این راهبرد به عنوان سنجه و میزان درستی مکتب و هر نوع عمل و اندیشه شیعی، قرار گرفت.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • (ویدئو) انقلاب در صنعت هواپیماسازی برای میلیاردرها!
  • محمدرضا گرایی فقط 50 درصد شانس حضور در المپیک 2024 را دارد
  • دلایل استعفای امام جمعه رفسنجان پس از ۳۹ سال فعالیت /تاکید بر جوان گرایی
  • کدام کشورها در سال ۲۰۲۴ بیشترین تعداد میلیاردرهای جهان را دارند؟ (+ اینفوگرافی)
  • کدام کشورها بیشترین تعداد میلیاردرهای جهان را دارند؟ + اینفوگرافیک
  • راهبردهای علمی و علمی امام صادق(ع) در مقابله با سطحی نگری فکری و عمل گرایی افراطی
  • زبانزد شدن تجمل‌گرایی اشرف خواهر شاه + عکس و سند
  • آمریکا در حال کار بر روی یک توافق امنیتی بلندمدت با اوکراین است
  • دولت جمع‌گرا؛ مبنای اقتصاد دستوری
  • چهار تیم «فوتبال» را ناامید کردند/«توهین» میلیاردرها به تماشاگران